ما خراب غم و خم‌خانه ز می آباد است
ناصح از باده سخن کن که نصیحت باد است
خیز و از شعله می آتش نمرود افروز
خاصه اکنون که گلستان ارم شداد است
سیل کُهسار خم از میکده در شهر افتاد
وای بر خانه پرهیز که بی بنیاد است
بجز از تاک که شد محترم از حرمت می
زادگان را همه فخر از شرف اجداد است
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته به جائی نرسد فریاد است
گفته‌ای نیست گرفتار مرا آزادی
نه که هر کس که گرفتار تو شد آزاد است
چشم زاهد بشناسائی سِرّ رخ و زلف
دیدن روز و شب و اعمی مادر زاد است
گفتمش خسرو شیرین که ای دل بنمود
کانکه در عهد من این کوه کَنَد فرهاد است
هر که یغما شنود ناله‌ی گرمم گوید
آهن سرد چه کوبی دلش از فولاد است
شاعر: یغمای جندقی
ادامه مطلب

بروزرسانی سایت ماچیان

یک راهکار عملی برای حل بحران

بازدید دکتر عباسی از پلرود ماچیان

تو ,ناله ,گرفتار ,زاد ,اعمی ,شب ,و زلف ,زلف دیدن ,دیدن روز ,رخ و ,سِرّ رخ

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرورش قرقاول سعیدمارکت عموخشکبار ضایعات آهن گوگل سئو futura pressure cooker املاک صنعتی هیراد دروس رشته هنر حال و روز ما... دانلود آهنگ های شاد اندی رونق تولید